آب را گل نكنيم از سپهري

با استفاده از شعر ها مشاعره كرده و چند شعر حفظ و ياد گرفته.

آب را گل نكنيم از سپهري

۶۴ بازديد

آب را گل نكنيم از سهراب سپهري

mohammadmahdimostafavi.persianblog.ir

در فرودست انگار، كفتري مي‌خورد آب.

يا كه در بيشه دور، سيره‌يي پر مي‌شويد.

يا در آبادي، كوزه‌يي پر مي‌گردد.

آب را گل نكنيم:

شايد اين آب روان، مي‌رود پاي سپيداري، تا فرو شويد اندوه دلي.

دست درويشي شايد، نان خشكيده فرو برده در آب.

زن زيبايي آمد لب رود،

آب را گل نكنيم:

روي زيبا دو برابر شده است.

چه گوارا اين آب!

چه زلال اين رود!

 

آب را گل نكنيم از سهراب سپهري

mohammadmahdimostafavi.persianblog.ir

در فرودست انگار، كفتري مي‌خورد آب.

يا كه در بيشه دور، سيره‌يي پر مي‌شويد.

يا در آبادي، كوزه‌يي پر مي‌گردد.

آب را گل نكنيم:

شايد اين آب روان، مي‌رود پاي سپيداري، تا فرو شويد اندوه دلي.

دست درويشي شايد، نان خشكيده فرو برده در آب.

زن زيبايي آمد لب رود،

آب را گل نكنيم:

روي زيبا دو برابر شده است.

چه گوارا اين آب!

چه زلال اين رود!

مردم بالادست، چه صفايي دارند!

چشمه‌هاشان جوشان، گاوهاشان شيرافشان باد!

من نديدم دهشان،

بي‌گمان پاي چپرهاشان جا پاي خداست.

ماهتاب آن‌جا، مي‌كند روشن پهناي كلام.

بي‌گمان در ده بالادست، چينه‌ها كوتاه است.

مردمش مي‌دانند، كه شقايق چه گلي است.

بي‌گمان آن‌جا آبي، آبي است.

غنچه‌يي مي‌شكفد، اهل ده باخبرند.

چه دهي بايد باشد!

كوچه باغش پر موسيقي باد!

مردمان سر رود، آب را مي‌فهمند.

گل نكردندش، ما نيز

آب را گل نكنيم.

 

 

تا كنون نظري ثبت نشده است
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در مونوبلاگ ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.